ابنصلاح تقیالدین ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان نصری شهرزوریاِبْنِ صَلاح، تقیالدین ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسی بن ابی نصر نصری شَهرزوری (۵۷۷ -۶۴۳ق/ ۱۱۸۱- ۱۲۴۵م) محدث، مفسر و فقیه شافعی است. ۱ - تولدوی در شَرَخان ( قریهای در نزدیکی شهر زور در عراق کنونی) به دنیا آمد و در شهرزور نزد پدرش صلاح که یکی از مشایخ بزرگ کرد بود، به فراگیری فقه پرداخت. [۱]
ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۲۴۴- ۲۴۵.
[۲]
محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲۳، ص۱۴۰، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۲ - مشایخ حدیثسپس برای ادامه تحصیل عازم موصل شد و در آنجا از عبیدالله بن سمین، نصر بن سلامة هیتی، محمود بن علی موصلی، عبدالمحسن بن طوسی و دیگران استماع حدیث کرد. وی همچنین در بغداد از ابواحمد بن سُکینه و ابوحفص عمر بن طبرزد؛ در همدان از ابوالفضل ابن مُعَرَّم؛ در نیشابور از منصور بن عبدالمنعم ابن فُراوی، مؤید بن محمد طوسی و دیگران؛ در مرو از ابوالمظفر ابن سمعانی؛ در دمشق از قاضى عبدالصمد ابن حَرَستانى، موفقالدین ابن قدامة مَقدِسى، فخرالدین ابن عساکر و سبط ابن جوزی؛ در حلب از ابومحمد ابن علوان (الاستاذ) و در حران از عبدالقادر رُهاوی حدیث شنید. [۳]
یوسف ابن جوزی، مراة الزمان، ج۸، ص۷۵۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
[۴]
محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۴۳۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳- ۱۳۳۴ق.
[۵]
محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲۳، ص۱۴۰-۱۴۱، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۳ - تدریس در بیت المقدسابن صلاح مدتی در بیتالمقدس در مدرسه ناصریه (صلاحیه) به تدریس پرداخت و پس از آنکه دیوارهای شهر به فرمان مُظَّم ویران شد، به دمشق آمد و در مدرسه رَواحیه مشغول تدریس شد. با تأسیس دارالحدیث اشرفیه (۶۳۰ق/ ۱۲۳۳م) مسئولیت تدریس آن به عهده وی نهاده شد و چندی بعد تدریس مدرسه شامیه صغری را نیز پذیرفت و وظایف خود را در هر ۳ مدرسه بیکم و کاست انجام میداد. [۶]
ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۲۴۴- ۲۴۵.
[۷]
محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۴۳۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳- ۱۳۳۴ق.
۴ - راویان حدیث و شاگردانگروه بسیاری از وی فقه و حدیث آموختند که از مشهورترین آنان میتوان ابوشامه مقدسی و ابن خلکان را نام برد. [۸]
عبدالرحمان ابوشامه، الذیل علی الروضتین، ج۱، ص۱۷۶، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۹۴۷م.
[۹]
ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۴.
نام دیگر شاگردان و راویان وی را ذهبی در سیر آورده است. [۱۰]
محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲۳، ص۱۴۱-۱۴۲، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۵ - تبحر در علوم مختلفابن صلاح گذشته از علوم حدیث و فقه در برخی علوم دیگر چون تفسیر نیز صاحب اطلاع بود. وی گرایش سَلَفی داشت و با تأویل مخالف بود، [۱۱]
محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۴۳۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳- ۱۳۳۴ق.
نسبت به فلسفه و منطق بدبین بود و اعتقاد داشت که فلسفه مایه سفاهت، کوتاه فکری، الحاد و انحراف از دین است و احکام شرعی و مباحث دینی هیچ نیازی به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظیفه سلطان میدانست که با طایفه فیلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد کند و آنان را از مدارس اخراج نماید [۱۲]
محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲۳، ص۱۴۳، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
و از آنجا که بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاوای او مبنای عمل به شمار میرفت، اجازه نمیداد در دمشق منطق و فلسفه تدریس شود. [۱۳]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۱۴۴، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
از اینرو، حتی غزالی را که با وی هم مذهب بود، به سبب آنکه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضروری میدانست، سرزنش کرده است. [۱۴]
محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۹، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۱۵]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشعافعیة الکبری، ج۴، ص۱۲۹-۱۳۰، قاهره، ۱۳۲۴ق/ ۱۹۰۶م.
۶ - وفاتابن صلاح سرانجام در ۲۵ ربیع الثانی ۶۴۳ق/ ۱۹ سپتامبر ۱۲۴۵م در شهر دمشق دیده از جهان فرو بست. در تشییع پیکر او جماعت کثیری شرکت جستند و در مساجد جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا بابالفرج همراه جنازه حرکت کردند و در آنجا بار دیگر بر او نماز خواندند و به سبب آنکه شهر در محاصره خوارزمشاهیان بود، ۱۰ تن از یاران وی مسلحانه جنازه او را به بیرون از شهر منتقل ساختند و در مقابر صوفیه به خاک سپردند. [۱۶]
عبدالرحمان ابوشامه، الذیل علی الروضتین، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۹۴۷م.
[۱۷]
یوسف ابن جوزی، مراة الزمان، ج۸، ص۷۵۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
[۱۸]
محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲۳، ص۱۴۳، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۷ - آثار۷.۱ - آثار چاپی۱. ادب المفتی و المستفتی، بیروت، ۱۹۸۶م؛ ۲. حلیة الامام الشافعی، دمشق، ۱۹۸۱م؛ ۳. فتاوی ابن صلاح، قاهره، ۱۳۴۷ق و بیروت، ۱۹۸۶م؛ ۴. اقصی الامل و الشوق فی علوم حدیث الرسول یا معرفة انواع علوم الحدیث، که از مهمترین تألیفات در علم حدیث محسوب میشود و با عنوان مقدمة فی علوم الحدیث به چاپ رسیده است. این کتاب دارای شروح بسیاری است که از آن جمله شرح عبدالرحیم عراقی (۸۰۶ق/ ۱۴۰۳م)، شرح سیوطی به نام تدریب الراوی (در قاهره در ۱۳۰۷ق/ ۱۸۹۰م به چاپ رسیده است) و شرح ابن حجر عسقلانی با نام نخبة الفکر فی مصطلح الاثر قابل ذکرند. محییالدین یحیی بن شرف نووی این کتاب را با عنوان التقریب و التیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر تلخیص نموده است. اصل کتاب در بمبئی (۱۹۳۸م)، در مدینه (۱۹۷۲م) با تحقیق نورالدین عتر، در قاهره (۱۹۷۶م) به کوشش بنت الشاطیء و در هند (۱۳۰۴ق/ ۱۸۸۷م) به اهتمام ابوالحسنات شیخ عبدالحی لکنوی به چاپ رسیده است. ۷.۲ - آثار خطی۱. الاحادیث فی فضل الاسکندریة و عسقلان؛ ۲. الامالی؛ [۱۹]
ازهریه، خطی، ج۱، ص۴۱۱.
۳. انوار اللمعة فی الجمع بین الصحاح السبعة؛ ۴. رسالة فی صلاة الرغائب؛ ۵. شرح مشکل الوسیط یا اشکالات علی الوسیط؛ [۲۰]
خدیویه، فهرست، ج۳، ص۲۴۲.
۶. شرح الورقات فی الاصول؛ [۲۱]
احمد عبدالرزّاق رقیحی و دیگران، فهرست مخطوطات مکتبة الجامع الکبیر، ج۲، ص۸۲۶، صنعا، وزارة الاوقاف و الارشاد.
۷. صلة الناسک فی صفة المناسک؛ [۲۲]
خدیویه، فهرست، ج۷، ص۶۹۱.
۸. صیانة من الاخلال و الغلط و حمایته من الاسقاط و السقط یا شرح مسلم بن الحجاج؛ ۹. طبقات الشافعیة. [۲۳]
ظاهریه، خطی (تاریخ، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۱، عش).
۸ - فهرست منابع(۱) ابن خلکان، وفیات. (۲) یوسف ابن جوزی، مراة الزمان، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م. (۳) عبدالرحمان ابوشامه، الذیل علی الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۹۴۷م. (۴) ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م. (۵) ازهریه، خطی. (۶) خدیویه، فهرست. (۷) محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳- ۱۳۳۴ق. (۸) محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۹) احمد عبدالرزّاق رقیحی و دیگران، فهرست مخطوطات مکتبة الجامع الکبیر، صنعا، وزارة الاوقاف و الارشاد. (۱۰) عبدالوهاب سبکی، طبقات الشعافعیة الکبری، قاهره، ۱۳۲۴ق/ ۱۹۰۶م. (۱۱) ظاهریه، خطی (تاریخ، عش). ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تقیالدین ابنصلاح»، ج۴، ص۱۴۱۵. |